جدول جو
جدول جو

معنی گوره قلعه - جستجوی لغت در جدول جو

گوره قلعه
(گُ)
دهی است از دهستان سرشیو بخش مرکزی شهرستان سقز واقع در 21000 گزی جنوب سقز و 6000 گزی باختر قشلاق یل. کوهستانی و سردسیر و دارای 450 تن سکنه است. آب آن از چشمه و رودخانه است. محصول آن غلات و لبنیات و حبوب و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُو جَ / جِ قُ)
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 54 هزارگزی جنوب قره آغاج و 44 هزارگزی شمال خاوری شوسۀ شاهین دژ به میاندوآب. کوهستانی و هوای آن معتدل مالاریایی و سکنۀ آن 273 تن است. آب آن از چشمه سارها تأمین می شود. محصول آن غلات، نخود، بزرک و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ چَ)
دهی است از دهستان جوانرود بخش پاوه، سکنۀ آن 341 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، لبنیات، توتون، توت، گردو و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(گُ جِ اَ)
دهی است از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه. واقع در 42هزارگزی باختر قره آغاج. و 10هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه. کوهستانی و هوای آن معتدل و سکنۀ آن 180 تن است. آب آن از رود خانه جبران تأمین میشود. محصول آن غلات، نخود و بزرک و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ)
کوهی است به شام. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نام قلعه ای در جزیره شاها در دریاچۀ ارومیه که بعدها هلاکو را در آنجا به خاک سپردند. رجوع به سرزمینهای خلافت شرقی ترجمه محمود عرفان ص 172 شود
لغت نامه دهخدا